زبانحال حضرت عباس علیه السلام قبل از شهادت
با منِ تشنه لب اِی مشک وفـاداری کن دلِ اهل حرم این جاست تو دلداری کن هـمـره آبِ درونت بـه زمـین میریـزد آبـرویـم بـه بـر یــار، خــریــداری کـن خـواهم آبی بـبـرم بهر گـلـویی کوچک آه اِی مشکِ زمین خورده مرا یاری کن یاد لبهای حـسین آب نخـوردم هـرگز یاد مظلومی او باش تو غـمخواری کن دستم از بازوی من قطع شد و با دندان سوی خـیـمه بَرَمَت یـاریِ بیـماری کن من عـلـمـدار سـپـاهـم به زمـین افـتـادم بهـر یـاریّ تـنـم خـیـز عـلـمـداری کـن آبـرویم به بر فـاطـمه رفت از خجـلـت با منِ تـشنه لب ای مشک وفاداری کن |